شهادت امام حسن مجتبی علیه اسلام در روز جمعه ۴ مهر ۱۳۹۹ هجری شمسی ۷ صفر ۱۴۴۲ و ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۰ می باشد.
امام حسن مجتبی علیه السلام پس از دسیسههای مکرر از سوی معاویه بن ابی سفیان برای ترور امام، در نهایت در ۲۸ صفر سال ۵۰ هجری با توطئه و تحریک معاویه و به دست همسرش جعده دختر اشعث بن قیس مسموم شد و مظلومانه به شهادت رسید. دشمنی بر ضد امام حتی پس از شهادت ایشان نیز پایان نیافت چنانکه بنی امیه از دفن بدن مطهر امام علیه السلام در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله جلوگیری کردند؛ در این موضوع عایشه بنت ابی بکر و مروان بن حکم نقش اصلی را به عهده داشتند. در نهایت جنازه مطهر آن حضرت در بقیع مدفون شد.
امام علیه السلام پس از صلح
امام حسن علیه السلام پس از عقد قرارداد صلح، به مدینه بازگشت و در حدود ۱۰ سال در مدینه به اقامه دین و احیای سنت پیامبر صلی الله علیه و آله پرداخت. در این دوران که از سختترین سالهای حیات امام علیه السلام بود، معاویه که از جایگاه والای امام علیه السلام نزد مردم و محبت آنها به ایشان خبر داشت، سعی داشت شخصیت اجتماعی امام علیه السلام را مخدوش کند و از آنجا که وجود آنحضرت را مانعی بر سر اهداف خود میدید در نهایت تصمیم بر حذف فیزیکی آن حضرت گرفت.
عاملان قتل امام علیه السلام
منابع فریقین تقریبا اتفاق دارند که قاتل امام علیه السلام، جعده دختر اشعث بن قیس کندی، همسر امام بود. [۱]
اما محرک اصلی و عامل غیر مستقیم شهادت امام علیه السلام، معاویه بود. بنا بر نقل تقریبا همه منابع شیعی و دستهای از منابع اهل سنت، معاویه هنگامی که قصد کرد برای جانشینی فرزندش یزید بیعت بگیرد، صد هزار درهم برای جعده فرستاد و به او وعده داد که اگر امام علیه السلام را مسموم کند او را به ازدواج یزید در میآورد. برخی گفتهاند که معاویه حتی زهر را نیز برای جعده فرستاد [۳] دستهای از منابع صرفا تطمیع مالی را بیان کردند.
برخی منابع دیگر معتقدند که علت قتل امام علیه السلام از سوی جعده، کینهای بود که او نسبت به آن حضرت داشت. [۵] به نظر میرسد این دو مطلب منافاتی با یکدیگر ندارد. از یک سو کینه و عداوت جعده نسبت به امام علیه السلام موجب این امر بود چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که اشعث بن قیس در قتل امام علی علیه السلام شریک بود؛ دخترش جعده، امام حسن علیه السلام را مسموم کرد و پسرش محمد در قتل امام حسین علیه السلام مشارکت داشت. [۶] از سوی دیگر نیز معاویه که صریحا مفاد صلحنامه را زیر پا گذاشته بود و دشمنی با اهل بیت علیهم السّلام را به وضوح اظهار میکرد، برای عملی کردن ولایتعهدی یزید و بیعت ستاندن برای او راه چاره را در قتل امام علیه السلام جستجو میکرد و لذا به تحریک جعده که سابقه دشمنی خانوادگی با اهل بیت علیهم السّلام را نیز داشت پرداخت.
در این میان نقش مروان بن حکم که طرید و ملعون پیامبر صلی الله علیه و آله بود [۸] نیز قابل توجه است. ابن اعثم مینویسد زمانی که معاویه تصمیم به قتل امام علیه السلام گرفت، مروان را به مدینه فرستاد و دستمال زهرآلودی به او داد تا آن را به جعده رسانده و او را به قتل امام تحریک کند و مروان نیز تمام تلاش خود را در این امر به کار بست. [۹]
در منابع مختلف نقل شده که امام علیه السلام عامل قتل خود را میشناخت، اما چون امام حسین علیه السلام از آن پرسید، امام علیه السلام از بیان آن خودداری کرد و فرمود: اگر او همان باشد، عذاب خداوند شدیدتر است و اگر نباشد، نمیخواهم بیگناهی در مقابل من قصاص شود. [۱۰]
نحوۀ شهادت
در بسیاری منابع فریقین نقل شده که امام حسن علیه السلام خود، پس از مسمومیت در اثر سم فرمودند: پیش از این چندین بار به من سم دادند؛ اما هیچ کدام مانند این سم اثر نکرد. [۱۱] و هر بار امام علیه السلام جان سالم به در برده بود؛ اما سمی که در آخرین بار به آن حضرت داده شد به قدری قوی بود که جگر آن حضرت را پاره پاره کرد [۱۲] و چندین تشت پر از خون از مقابل آن حضرت بر داشتند. [۱۳] ابن خلکان که وفات امام علیه السلام را دو ماه بعد از خوراندن زهر به ایشان میداند، میگوید که در هر روز تشتی از خون از مقابل ایشان بر میداشتند. [۱۴]
در بیشتر منابع سبب مستقیم شهادت امام علیه السلام شربت زهر آلود [۱۵] و در برخی منابع دستمالی زهر آلود [۱۶] مطرح شده است.
پس از خوراندن زهر به امام علیه السلام، آن حضرت در بستر بیماری افتاد. چون آثار موت بر امام ظاهر شد، امام حسین علیه السلام را طلب کرد و فرمود: ای برادر من به پروردگارم ملحق خواهم شد و من میدانم چه کسی به من سم داد و از کجا دچار بلا شدم و نزد خداوند با او مخاصمه میکنم. اما بحقی که بر تو دارم سوگند در این باره با کسی سخن مگو و منتظر تقدیر خداوند بمان. [۱۷]
بنا بر نقلهای مختلف، ۳ روز [۱۸] یا ۴۰ روز [۱۹] یا دو ماه [۲۰] پس از خوردن زهر، امام علیه السلام به لقاء الله پیوست.
تشییع و تدفین امام علیه السلام
برخی منابع بیان کردهاند که امام حسن علیه السلام به برادرشان امام حسین علیه السلام وصیت نمودند که بدن آن حضرت را در کنار مرقد جد بزرگوارشان پیامبر صلی الله علیه و آله دفن کنند. [۲۱] حتی در نقل دیگری بیان شده که امام علیه السلام قبلا درخواست خود برای دفن شدن در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله را با عایشه نیز مطرح کرده بود و عایشه موافقت کرده بود [۲۲] اما نقلهای شیعی بیشتر حاکی از آن است که امام علیه السلام وصیت فرمود که تابوت ایشان را جهت تجدید عهد نزد قبر پیامبر صلی الله علیه و آله ببرند و سپس در کنار قبره جدهشان جناب فاطمه بنت اسد دفن کنند. [۲۳] همچنین امام علیه السلام به برادرشان وصیت نمودند هنگام تشییع و دفن ایشان از هرگونه درگیری و خونریزی اجتناب شود به گونهای که حتی به اندازه حجامتی هم خون از کسی ریخته نشود [۲۴]
در هر صورت بر اساس هر دو نقل، تابوت و بدن مطهر امام به سمت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله تشییع شد. مروان بن حکم با مشاهده تشییع تابوت امام علیه السلام همراه با گروهی از بنی امیه سلاح به دست گرفته و مانع از دفن بدن امام علیه السلام در کنار قبر پیامبر صلی الله علیه و آله شدند. [۲۵] او گفت چرا باید عثمان در بیرون شهر دفن شود ولی حسن بن علی در کنار پیامبر دفن شود. [۲۶] در نقل دیگر است که مروان پس از اطلاع از وصیت امام، این موضوع را به معاویه گزارش داد و معاویه از او خواست به شدت از این کار جلوگیری کند. [۲۷]
اما در برخی نقلهای دیگر عامل اصلی ممانعت از دفن امام در حرم نبوی، عایشه دانسته شده است. قرطبی مینویسد هنگامی که حسن علیه السلام از دنیا رفت، خواستند که او را در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله دفن کنند. پس عایشه از این کار جلوگیری کرد؛ سوار بر قاطری شد و مردم را جمع کرد. ابن عباس به او گفت میخواهی همان کاری را انجام دهی که روز جمل انجام دادی؟ تا مردم بگویند یوم البغله همانگونه که گفتند یوم الجمل. [۲۸] اما بیشتر منابع گفتهاند که عایشه بعدا به بنی امیه و مروان ملحق شد و گفت: مرا با شما چه کار؟ آیا میخواهید کسی را که دوست نمیدارم در خانه من داخل کنید. [۲۹] و یا این که با مشاهده مخاصمه میان دو گروه گفت: خانه خانه من است و اجازه نمیدهم کسی در آن دفن شود. [۳۰]
بر اساس این دو نقل، صرفنظر از این که چه کسی شروعکننده مخالفت بود، مروان بن حکم که بغض و کینه امام علیه السلام را داشت با حمایت عایشه عوامل اصلی ممانعت از دفن پیکر مطهر امام علیه السلام در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند.
بعد از مخالفت با دفن امام در حرم نبوی، نزدیک بود میان بنی هاشم و بنی امیه درگیری رخ دهد [۳۱] اما امام حسین علیه السلام بنا بر وصیت برادر، به واسطه ابن عباس، از درگیری و خونریزی جلوگیری فرمود و پیکر مقدس برادر را در قبرستان بقیع در کنار قبر فاطمه بنت اسد به خاک سپردند. [۳۲]
ابن شهر آشوب نقل میکند که بنی امیه به سمت جنازه امام علیه السلام تیر پرتاب کردند تا جایی که ۷۰ چوبه تیر به تابوت آویخته شد. [۳۳]
برخی منابع تاریخی گزارش کردهاند که بعد از تشییع امام علیه السلام به سمت بقیع، سعید بن عاص حاکم مدینه به درخواست امام حسین علیه السلام بر بدن امام حسن علیه السلام نماز خواندند. [۳۴] اما با توجه به روایاتی که وارد شده که تجهیز بدن امام فقط از سوی امام ممکن است [۳۵]، صحت این خبر مورد خدشه است و یا این که باید آن را حمل بر تقیه کرد.
هنگام تدفین امام، قبرستان بقیع آکنده از جمعیت شد [۳۶] مردم تا یک هفته شبانه روز بر امام علیه السلام گریستند و بازارها تعطیل بود. [۳۷]
پس از شهادت
هنگامی که خبر شهادت امام علیه السلام به معاویه رسید، با وجود این که تلاش میکرد نقش خود در قتل امام را پوشیده بدارد، اما آنچنان خوشحال شد که نتوانست جلوی شادمانی خود را بگیرد و سجده شکر به جا آورد [۳۸] در نقل دیگر است که چون معاویه خبر شهادت امام را شنید صدای تکبیرش از کاخ خضراء شنیده شد و اهل شام نیز به تبعیت از او تکبیر گفتند. فاخته ھمسر معاویه به او گفت: چشمت روشن ای امیر المومنین، چه باعث شد تا تکبیر بگویی؟ معاویه گفت: حسن از دنیا رفت. فاخته گفت: آیا به خاطر فوت پسر فاطمه تکبیر میگویی؟ معاویه گفت: به خدا سوگند به خاطر شادمانی از مرگ او تکبیر نگفتم اما خیالم راحت شد. [۳۹]
بعد از شهادت امام علیه السلام معاویه مبلغی را که به جعده وعده داد بود به او پرداخت کرد؛ اما از ازدواج با یزید ممانعت کرد و گفت زنی که نسبت به حسن بن علی شایسته نبود، برای فرزندم یزید نیز شایسته نیست. [۴۰] امام علیه السلام پس از این که جعده به آن حضرت زهر داد، او را نفرین نمود و فرمود به خدا قسم همسری بهتر از من به دست نخواهی آورد. [۴۱]
تاریخ شهادت
در منابع مختلف، تاریخ شهادت امام حسن علیه السلام در سالهای ۴۹ یا ۵۰ یا ۵۱ هجری بیان شده است. [۴۲] که در این میان، منابع شیعی عمدتا ماه صفر و منابع اهل سنت ماه ربیع الاول را زمان وقوع شهادت امام علیه السلام ذکر کردهاند.
برخی پژوهشگران با استناد به قرائنی سال ۵۰ هجری را صحیح دانستهاند. [۴۳]
بیشتر علمای شیعه روز ۲۸ صفر را روز شهادت امام علیه السلام معرفی کردهاند [۴۴]؛ اما برخی نیز روز ۷ صفر [۴۵] و معدودی نیز آخر ماه صفر بیان کردهاند. [۴۶] در این خصوص بر اساس تحقیق برخی پژوهشگران، روز ۲۸ صفر استوارترین نظر است. [۴۷]